ما گدایان بعد از این از کار و بار آسوده‌ایم چون به روزی قانعیم از روزگار آسوده‌ایم هرکسی بر قدر همت اعتباری کرده‌اند ما توکل کرده‌ایم از اعتبار آسوده‌ایم دیگران در بحر حرص ار دست و پائی میزنند ما قناعت کرده‌ایم و بر کنار آسوده‌ایم در پی مستی خماری بود و ما را وین زمان ترک مستی چون گرفتیم از خمار آسوده‌ایم اهل دنیا فخر خود جویند و عار دیگران حالیا ما چون عبید از فخر و عار آسوده‌ایم عبید زاکانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/23637