اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش حریف خانه و گرمابه و گلستان باش شکنج زلف پریشان به دست باد مده مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش گرت هواست که با خضر هم نشین باشی نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست بیا و نوگل این بلبل غزل خوان باش طریق خدمت و آیین بندگی کردن خدای را که رها کن به ما و سلطان باش دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار وز آن که با دل ما کرده‌ای پشیمان باش تو شمع انجمنی یک زبان و یک دل شو خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش کمال دلبری و حسن در نظربازیست به شیوه ی نظر از نادران دوران باش خموش حافظ و از جور یار ناله مکن تو را که گفت که در روی خوب حیران باش حافظ : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۷۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2402