مبارک روز شنبه گاه پیشین گه هنگامی است با انوار بیش این جهان از چشمه خود روی شسته که و مه سبحه و سجاده جسته مؤذن قامت خود بر کشیده جماعت صف به مسجد بر کشیده ممالک گیر سلطان جهان بخت در آن ساعت برآمد بر سر تخت سریر آراست ماه و آفتابش غیاث دین و دنیا شد خطابش ملایک جمله گفتندش همانگه دعا: خلد الرحمن ملکه خروش کوس، گیتی را خبر کرد دل بد خواه را زیر و زبر کرد موافق ریخت گوهرها ز حد بیش مخالف هم ولیک از دیدهٔ خویش فلک شادی بدو ران و زمان داد جهان را مژدهٔ امن و امان داد امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : مثنویات : شمارهٔ ۱۰۰ - جلوس شه غیاث الدین و دنیا تغلق غازی فراز تخت سلطانی چو افریدون و اسکندر گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/24198