گر از این منزل ویران به سوی خانه روم دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم نذر کردم که هم از راه به میخانه روم تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک به در صومعه با بربط و پیمانه روم آشنایان ره عشق گرم خون بخورند ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار چند و چند از پی کام دل دیوانه روم گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز سجده ی شکر کنم و از پی شکرانه روم خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم حافظ : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۶۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2489