ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم تا درخت دوستی برگی دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم گفت و گو آیین درویشی نبود ور نه با تو ماجراها داشتیم شیوه ی چشمت فریب جنگ داشت ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم گلبن حسنت نه خود شد دل فروز ما دم همت بر او بگماشتیم نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد جانب حرمت فرونگذاشتیم گفت خود دادی به ما دل حافظا ما محصل بر کسی نگماشتیم حافظ : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۶۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2498