گر چه ما بندگان پادشهیم پادشاهان ملک صبحگهیم گنج در آستین و کیسه تهی جام گیتی نما و خاک رهیم هوشیار حضور و مست غرور بحر توحید و غرقه ی گنهیم شاهد بخت چون کرشمه کند ماش آیینه ی رخ چو مهیم شاه بیدار بخت را هر شب ما نگهبان افسر و کلهیم گو غنیمت شمار صحبت ما که تو در خواب و ما به دیده گهیم شاه منصور واقف است که ما روی همت به هر کجا که نهیم دشمنان را ز خون کفن سازیم دوستان را قبای فتح دهیم رنگ تزویر پیش ما نبود شیر سرخیم و افعی سیهیم وام حافظ بگو که بازدهند کرده‌ای اعتراف و ما گوهیم حافظ : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۸۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2510