بس بود این که سوی خود راه دهی نسیم را چشم ز رخسان مکن عارض همچو سیم را من نه بخود شدم چنین شهرهٔ کویها ولی شد رخ نیکوان بلاعقل و دل سلیم را شیفتهٔ رخ بتان باز کی آید از سخن مست بگوش کی کند کن مکن حکیم را امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : گزیدهٔ غزل ۲۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/26018