سیم خیال تو بس با قمر چکار مرا؟ من و چون کوه شبی با سحر چکار مرا؟ نبینم آن لب خندان ز بیم جان یک‌سره ز دور سنگ خورم با گهر چه کار مرا؟ اگر قضاست که میرم به عشق تو آری بکارهای قضا و قدر چکار مرا ؟ به طاعتم طلبند و به عشرتم خوانند من و غم تو به کار دگر چکار مرا؟ امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : گزیدهٔ غزل ۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/26041