خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد آرزومند نگاری به نگاری برسد دیده بر روی چو گل بندد نبود خبرش گر چه در دیده ز نوک مژه خاری برسد لذت و صل نداند مگر آن سوخته‌ای که پس از دوری بسیار به یاری برسد قیمت گل نشناسد مگر آن مرغ اسیر که خزان دیده بود پس به بهاری برسد امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : گزیدهٔ غزل ۲۴۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/26236