گویند بگسلد چو به غایت رسید عشق
جانم گسست و عشق به غایت نمیرسد
گمره چنان شدست دلم با دهان تو
کس از کتاب صبر هدایت نمیرسد
به گذشت دوش زلف و رخت پیش چشم من
ماهی گذشت و شب به نهایت نمیرسد
امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : گزیدهٔ غزل ۲۴۳
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/26238