بگریز ای میر اجل، از ننگ ما، از ننگ ما زیرا نمی‌دانی شدن، هم رنگ ما، هم رنگ ما از حمله‌های جند او، وز زخمه‌های تند او سالم نماند یک رگت، بر چنگ ما، بر چنگ ما اول شرابی درکشی، سرمست گردی از خوشی بی‌خود شوی، آن گه کنی آهنگ ما، آهنگ ما زین باده می‌خواهی؟ برو، اول تنک چون شیشه شو چون شیشه گشتی برشکن، بر سنگ ما، بر سنگ ما هر کان می احمر خورد، با برگ گردد برخورد از دل فراخی‌ها برد، دلتنگ ما، دلتنگ ما بس جره‌ها در جو زند، بس بربط شش تو زند بس با شهان پهلو زند، سرهنگ ما، سرهنگ ما ماده است مریخ زمن، این‌جا درین خنجر زدن با مقنعه کی تان شدن، در جنگ ما، در جنگ ما گر تیغ خواهی تو ز خور، از بدر برسازی سپر گر قیصری اندر گذر از زنگ ما، از زنگ ما اسحاق شو در نحر ما، خاموش شو در بحر ما تا نشکند کشتی تو، در گنگ ما، در گنگ ما مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2630