سوز دلم بدید و ز دیده نمی نریخت این یار خانه سوخته را این قدر نبود دوش آمدی و معذرتی گر نکرد من معذور دار زانکه ز خویشم خبر نبود بیگانه وار از سر ما سایه برگرفت ما را ز آشنایی او این گمان نبود گل آمد و به باغ رسیدند بلبلان وان مرغ رفته را هوس آشیان نبود یارب که دوش غایب من خانهٔ که بود تشویش این چراغ ز پروانهٔ که بود؟ امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : گزیدهٔ غزل ۳۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/26315