مرا دل ده که من سنگی ندارم به جز خون جگر رنگی ندارم سرور درد خود با خویش گویم که نالان‌تر ز خود چنگی ندارم زمن تا صبر صد فرسنگ راهست ولی من پای فرسنگی ندارم دهندم پند و بامن در نگیرد که من عقلی و فرهنگی ندارم امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : گزیدهٔ غزل ۴۷۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/26470