گر خود سخن ززهره و از ما بشنوم نبود چنان کزان بت دلخواه بشنوم بیخوابیم بکشت و ه از من که هرشبی بنشینم و فسانهٔ آن ماه بشنوم آواز ارغنون ندهد ذوقم آنچنان کاوازپای اسب و تو ناگاه بشنوم دل پاره‌های خون فگند همچو برگ گل چون بوی تو زباد سحرگاه بشنوم خود را کنم سپند و نخواهم ترا گزند از عاشقان چو پردر تو آه بشنوم امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : گزیدهٔ غزل ۵۰۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/26500