تیغ بر گیر تاز سر برهم
تیر بکشای کز نظر برهم
آشکارم بکش که تا باری
هم زسر هم ز درد سر برهم
با خودم جرعه ببخش از لب
تاازین عقل حیله گر برهم
بیتو دایم چگونه باید زیست
اگر از مرگ پیشتر برهم
گفتیام ، خوش بزی و عشق مباز!
زنده از دست تو اگر برهم
جور کردی ، به آه رخصت ده
بو که از سوزش جگر برهم
امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : گزیدهٔ غزل ۵۱۰
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/26505