شب من سیه شد از غم مه من کجات جویم به شب دراز هجران مگر از خدات جویم نه ای گلی که آرد سوی مات هیچ بادی ز پی دل خودست این که من حیات جویم سخت به سرو گویم خبرت ز باد پرسم تو درون دیده و دل ز کسان چرات جویم؟ به دل و دو دیده و جان همه جا نهفته هستی چو نبینم آشکار به کدام جات جویم؟ چو ز آه دردمندان سوی تو رود بلایی به میان سپر شوم همره آن بلات جویم سر گم شده بجوید مگر از در تو خسرو ز کجاست بخت آنم که به زیر پایت جویم امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : گزیدهٔ غزل ۵۲۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/26519