سبزه همان وگل و صحرا همان
باغ همان سایه همان جا همان
گرد چمن شاهد زیبا بسی است
دردل من شاهد زیبا همان
در چمنی هر کس و من بردرش
باغ من آنست و تماشا همان
در چمنی هر کس و من بر درش
باغ من آنست و تماشا همان
نام نماند از دل و جان و هنوز
عشق همانست و تمنا همان
نام نماند ازدل و جان و هنوز
عشق همانست و تمنا همان
چشم مرا سیل ز دریا گذشت
سوختگی دل شیدا همان
قهر تو لطفی است که عشاق را
خار همان باشد و خرما همان
فرق میان دولبت کی توان
خضر همان است و مسیحا همان
از تو بلا و ز دل خسرو رضا
کز تو همان شاید و از ما همان
امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : گزیدهٔ غزل ۵۴۰
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/26535