آن کیست که می آید صد لشکر دل با او درویش جمالش ما سلطان دل ما او بی صبح شبی خواهم کورا غم خود گویم من گویم و او خندد تنها من و تنها او مستم زخیال او من با وی و وی بی من یارب چه خیالست این اینجا من و آنجا او مهتاب چه خوش بودی گر بودی و من تنها لب برلب و رو به ررو و او با من و من با او گویند مرا آخ‌ر دیوانگیت خوشد دیوانه چرا نبودم ماه من و شیدا او من خسروا و شیرین بنگر که چه شکلست این دیباچه دلها من آیینهٔ جانها او امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : غزلیات (گزیدهٔ ناقص) : گزیدهٔ غزل ۵۷۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/26566