گر زان که نه‌ای طالب جوینده شوی با ما ور زان که نه ای مطرب گوینده شوی با ما گر زان که تو قارونی در عشق شوی مفلس ور زان که خداوندی هم بنده شوی با ما یک شمع از این مجلس صد شمع بگیراند گر مرده‌یی ور زنده هم زنده شوی با ما پاهای تو بگشاید روشن به تو بنماید تا تو همه تن چون گل در خنده شوی با ما در ژنده درآ یک دم تا زنده دلان بینی اطلس به دراندازی در ژنده شوی با ما چون دانه شد افکنده بررست و درختی شد این رمز چو دریابی افکنده شوی با ما شمس الحق تبریزی با غنچۀ دل گوید چون باز شود چشمت بیننده شوی با ما مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2698