دل شبست و به شمران سراغ باغ تو گیرم گه از زمین و گه از آسمان سراغ تو گیرم به جای آب روان نیستم دریغ که در جوی به سر بغلطم و در پیش راه باغ تو گیرم نه لاله ام که برویم به طرف باغ تو لیکن به دل چو لاله بهر نوبهار داغ تو گیرم به بام قصر بیا و چراغ چهره بیفروز که راه باغ تو در پرتو چراغ تو گیرم به انعکاس افق لکه ابر بینم و خواهم چو زلف بور تو انسی به چشم زاغ تو گیرم نسیم باغ تو خواهم شدن که شاخه گل را ز هر طرف که بچرخی دم دماغ تو گیرم به جستجوی تو بس سرکشیدم از در و دیوار سزد که منصب جاسوسی از کلاغ تو گیرم حریف بزم شراب تو شهریار نباشد مگر شبی به غلامی بکف ایاغ تو گیرم شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۴ - در کوچه باغات شمران گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/27148