مهتاب و سرشکی به هم آمیخته بودیم خوش روی هم آن شب من و مه ریخته بودیم دور از لب شیرین تو چون شمع سیه روز خوش آتش و آبی به هم آمیخته بودیم با گریه ی خونین من و خنده ی مهتاب آب رخی از شبنم و گل ریخته بودیم از چشم تو سرمست و به بالای تو همدست صد فتنه ز هر گوشه برانگیخته بودیم زان پیش که در زلف تو بندیم دل خویش ما رشته ی مهر از همه بگسیخته بودیم شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۵ - من و ما گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/27159