میندیش، میندیش، که اندیشه گریها
چو نفطند بسوزند، ز هر بیخ تریها
خرف باش خرف باش، ز مستی و ز حیرت
که تا جمله نیستان، نماید شکریها
جنون است شجاعت، میندیش و درانداز
چو شیران و چو مردان، گذر کن ز غریها
که اندیشه چو دام است، بر ایثار حرام است
چرا باید حیلت پی لقمه بریها
ره لقمه چو بستی، ز هر حیله برستی
وگر حرص بنالد، بگیریم کریها
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۳
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/2717