ای ماه شب دریا ای چشمه زیبائی یک چشمه و صد دریا، فری و فریبایی من زشتم و زندانی اما مه رخشنده در پرده نه زیبنده است با آنهمه زیبایی افلاک چراغان کن کآفاق همه چشمند غوغای شبابست و آشوب تماشایی سیمای تو روحانی در آینه ی دریاست ارزانی دریا باد این آینه سیمایی زرکوب کواکب راخال رخ دریا کن بنگار چو میناگر، این صفحه ی مینایی با چنگ خدایان خیز آشفته و شورانگیز ای زهره ی شهر آشوب، ای شهره به شیدایی چنگ ابدیت را بر ساز مسیحا زن گو در نوسان آید، ناقوس کلیسایی چون خواجه تن تنها با سوز تو دمسازم ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۲۲ - غروب و مهتاب دریا گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/27186