ای مطرب دل برای یاری را
در پردهٔ زیر گوی زاری را
رو در چمن و به روی گل بنگر
همدم شو بلبل بهاری را
دانی چه حیاتها و مستیهاست؟
در مجلس عشق جان سپاری را
چون دولت بیشمار را دیدی
بسپار بدو دم شماری را
ای روح شکار دلبری گشتی
کو زنده کند ابد شکاری را
ای ساقی دل ز کار واماندم
وقتست بده شراب کاری را
آراسته کن مرا و مجلس را
کآراستهیی شراب داری را
بزمیست نهان چنین حریفان را
جا نیست دگر شراب خواری را
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۱۳
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/2737