آنچه دی کرد به من آن پسر سر گرغر اندر آفاق ندیدم که یکی لمتر کرد گفتمش پوتی و لوتی کنی امروز مرا دست بر سر زد و پس پای سبک در سر کرد دست در گردنم آورد پس او از سر لطف گوش و آغوش مرا پر گهر و زیور کرد تا تو آبی خوری آن جان جهان بی‌مکری پشتم از آب تهی و شکم از نان پر کرد سنایی غزنوی : دیوان اشعار : قصاید و قطعات : شمارهٔ ۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/27399