ای سخت گرفته جادوی را شیری بنموده آهوی را از سحر تو احول است دیده در دیده نهاده‌یی دوی را بنموده‌یی از ترنج آلو کی یافت ترنج آلوی را سحر تو نمود بره را گرگ بنموده ز گندمی جوی را منشور بقا نموده سحرت طومار خیال منطوی را پر باد هدایت است ریشش از سحر تو، جاهل غوی را سوفسطاییم کرد سحرت ای ترک نموده هندوی را چون پشه نموده وقت پیکار پیلان تهمتن قوی را تا جنگ کنند و راست آرند تقدیر و قضای مستوی را سوفسطایی مشو، خمش کن بگشای زبان معنوی را مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۱۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2740