ای علایی ببین و نیک ببین که زمانه ستمگریست عظیم گه ز چوبی کند دمنده شنکج گه ز گوساله‌ای خدای کریم هر کرا فضل نیست نیم پشیز به شتر وار ساو دارد و سیم وانکه چون تیغ جان ربای از فضل موی را چون قلم کند به دو نیم به خدای ار خرانش بگذارند بی دو دانگ سیه بر آخور تیم اینهمه قصه و حکایت چیست وینهمه عشوه و تغلب و بیم به بهشت خدای نگذارند بی زر و سیم طاعتی ز رحیم شاعرانی که پیش ازین بودند همه والا بدند و راد و حکیم باز در روزگار دولت ما همه مابون شدند و دون و لیم به دو شعر رکیک ناموزون که بخوانند ز گفتهای قدیم کون فراخی حکیم و خواجه شود چکند رنج بردن تعلیم لاجرم حرمتی پدید آید شاعران را به گرد هفت اقلیم که به پنجاه مدحشان ممدوح ندهد در دو سال نانی نیم سنایی غزنوی : دیوان اشعار : قصاید و قطعات : شمارهٔ ۱۳۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/27476