ای همایون فارس میدان دولت کاورند کهکشان بهر ستوران تو کاه از کهکشان گرچه ناچارست بهر هر ستوری کاه و جو تا به دستور ستور من نیفتد از توان مرکب من نام جو نشنید هرگز زان سبب می‌کنم کاه فقط خواهش ز دستور زمان که به این حیوان رساندن گرچه شغل لازمست بام اندای منازل هست لازم‌تر از آن آصفا وقت است تنگ و کاه و در دهها فراخ خامه در دست تو فرمانبر به تحریک بنان یک نفس شو ملتفت وز رشحه ریزیهای کلک زحمت یک ساله کن رفع از من بی‌خانمان محتشم کاشانی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۸۴ - وله ایضا گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/27627