همان اوج دولت شاه یحیی که پروازش گذشت از ذروهٔ ماه به تنگ آمد دلش ناگه ازین بوم ز هم پروازی اقران و اشباه چو بود از زمرهٔ همت بلندان ز شاخ سدره گردید آشیان خواه چو بیرون از جهان می‌رفت می‌گفت زبان هاتفان الخلد مثواه چو او را جان برآمد برنیامد ز جان خلق غیر از آه جانکاه چو تاریخش طلب کردم خرد گفت برون شد شاه یحیی از جهان آه محتشم کاشانی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۱۰۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/27646