ای دل انصاف ده که چون نبود دور از جور خویش شرمنده کز پی هم ز گلشن سادات سه همایون درخت افکنده اول آن نونهال گلشن جان که شدی مرده از دمش زنده گل باغ صفا صفی‌الدین که رخش بر سمن زدی خنده پس ضیای زمان و شمس زمین آن دو نخل بلند و زیبنده که شد اسباب عیش خرد و بزرگ از غم فوتشان پراکنده چون به آئین جد و باب شدند جنت آرا به ذات فرخنده تا دو تاریخ آشکار شود این دو مصراع سزد از بنده دور از بوستان مصطفوی یک نهال و دو نخل افکنده محتشم کاشانی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۱۰۴ - وله ایضا گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/27647