صدت فی بغداد ظبیا قد الف
صدغه جیم و ذا قد الف
سر بیندازم به دستار از پیش
غاشیهٔ سوداش دارم بر کتف
هل عشقتم نار اصحال الهوی
طارق الدنیا و ذا لا یاتلف
من شدم عاشق بر آن خورشید روی
کابروان دارد هلال منخسف
لاتلومونی ولوموا نفسکم
انما المعشوق فینا مختلف
کعبهٔ خاقانی اکنون روی است
کعبه را می زمزم و بت معتکف
خاقانی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۲۲۲
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/27885