غصهٔ دل گفت خاقانی که از ابناء جنس کس نماند و من به ناجنسان چنین وامانده‌ام رهروان چون آفتاب آزاد و خندان رفته‌اند من چرا چون ذره سرگردان و دروا مانده‌ام همرهان بر جدول دجله چو مسطر رانده‌اند من چو نقطه در خط بغداد یکتا مانده‌ام دوستانم قطب و شمس و نجم و بوالبدر و شهاب رفته و من چون سها در گوشه تنها مانده‌ام همرهند این پنج تن چون کاف و ها یا عین و صاد یک تنه چون قاف والقرآن من اینجا مانده‌ام خاقانی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۲۳۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/27901