وقت آن است کز این دار فنا درگذریم کاروان رفته و ما بر سر راه سفریم زاد ره هیچ ندانیم چه تدبیر کنیم سفری دور و دراز است ولی بی‌خبریم پدر و مادر و فرزند و عزیزان رفتند وه چه ما غافل و مستیم و چه کوته نظریم دم‌بدم می‌گذرند از نظر ما یاران اینقدر دیده نداریم که بر خود نگریم خانه و خانقه و منزل ما زیر زمین ما به تدبیر سرا ساختن و بام و دریم گر همه مملکت و مال جهان جمع کنیم لیک جز پیرهن گور ز دنیا نبریم خانهٔ اصلی ما گوشهٔ گورستان است خرم آن روز که این رخت بر آن خانه بریم پادشاها تو کریمی و رحیمی و غفور دست ما گیر که درماندهٔ بی‌بال و پریم یارب از لطف و کرم عاقبت خاقانی خیر گردان تو که ما در طلب خواب و خوریم خاقانی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۲۷۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/27936