تا به شب ای عارف شیرین نوا آن مایی، آن مایی، آن ما تا به شب امروز ما را عشرت است الصلا ای پاک بازان، الصلا درخرام ای جان جان هر سماع مه لقایی، مه لقایی، مه لقا در میان شکران گل ریز کن مرحبا ای کان شکر، مرحبا عمر را نبود وفا الا تو عمر باوفایی، باوفایی، باوفا بس غریبی، بس غریبی، بس غریب از کجایی؟ از کجایی؟ از کجا؟ با که می‌باشی و هم راز تو کیست؟ با خدایی، با خدایی، با خدا ای گزیده نقش از نقاش خود کی جدایی؟ کی جدایی؟ کی جدا؟ با همه بیگانه‌یی و با غمش آشنایی، آشنایی، آشنا جزو جزو تو فکنده در فلک ربنا و ربنا و ربنا دل شکسته هین چرایی؟ برشکن قلب‌ها و قلب‌ها و قلب‌ها آخر ای جان اول هر چیز را منتهایی، منتهایی، منتها یوسفا در چاه شاهی تو ولیک بی لوایی، بی‌لوایی، بی‌لوا چاه را چون قصر قیصر کرده‌یی کیمیایی، کیمیایی، کیمیا یک ولی کی خوانمت، که صد هزار اولیایی، اولیایی، اولیا حشرگاه هر حسینی گر کنون کربلایی، کربلایی، کربلا مشک را بربند ای جان، گر چه تو خوش سقایی، خوش سقایی، خوش سقا مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۷۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2794