چون نمایی آن رخ گلرنگ را از طرب در چرخ آری، سنگ را بار دیگر سر برون کن از حجاب از برای عاشقان دنگ را تا که دانش گم کند مر راه را تا که عاقل بشکند فرهنگ را تا که آب از عکس تو گوهر شود تا که آتش واهلد مر جنگ را من نخواهم ماه را با حسن تو وان دو سه قندیلک آونگ را من نگویم آینه با روی تو آسمان کهنه پر زنگ را دردمیدی، وافریدی باز تو شکل دیگر این جهان تنگ را در هوای چشم چون مریخ او ساز ده ای زهره باز آن چنگ را مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۷۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2795