زین کلک من که سحر طرازی است راستین دست زمانه رسات طرازی بر آستین سردار اهل فضلم و بندار نظم و نثر آرد سجود من سر بندار ری نشین بندار چون ز ری سوی تبریز می‌رسد نان جوین خورد از آن و اکمه زین من کامدم ز خطهٔ تبریز سوی ری از خوشهٔ سپهر خورم نان گندمین چونان که جو ز گندم دور است از قیاس شعرش به شعر من به قیاس است هم چنین با بان آهوان که گزیند پلنگ‌مشک بر شان انگبین که گزیند ترنجبین با این بیان ز وصف تو امروز عاجزم کو جنتی است آمده ز افلاک بر زمین پشت عراق و روی خراسان ری است ری پشتی چه راست دارد و روئی چه نازنین از سین سحر نکتهٔ بکر آفرین منم چون حق تعالی از ری بر رحمت آفرین بر صانعی که روی بهشت آفرید و ری خاقانی آفرین خوان، خاقانی آفرین خاقانی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۲۹۱ - در تعریض بر پندار رازی گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/27954