مرفق دهم به حضرت صاحب قصیده‌ای خوشتر ز اشک مریمی و باد عیسوی از خلق جعفر دومش آفریده حق چون زر جعفری همه موزون و معنوی کز رشک سحرهاش ز حیرت رودبه عجز رای مسیح چون خط ترسا ز کژ روی گر شعر من به شاه رساند که دولتش چون ماه عید قبلهٔ عالم شو از نوی تیغش لباس معجز و ایمان برهنه تن ای دهر بد کنی که بدان تیغ نگروی نه چرخ هشت بیدق شطرنج ملک او او شاه نصرت از ید بیضای موسوی رخ دولت است و فرزین صدر است و شاه شاه فیل و فرس نجوم و سپهر از تهی دوی من بنده را که قائم شطرنج دانشم بر نطع آفرین ز سر خاطر قوی فرزین دل است و شه خرد و رخ ضمیر راست بیدق رموز تازی و معنی پهلوی چون اسب و فیل نیست دلم خون همی شود از بهر اسب و فیل دلا خون همی شوی کانعام شه که باج ستاند ز ترک و هند بخشد هم اسب ترکی و هم فیل هندوی شاها تو را چه فخر به بخشیدن اسب و فیل خود هند و چین دهی به سالی که بشنوی دولت ستانه بوس درست باد تا به کام صد سال تخم عدل بکاری و بدروی خاقانی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۳۵۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/28018