ای بزرگی کز آب و خاک چو تو دست دوران آسمان نسرشت تخمی از لطف در زمین کمال چو تو حراث روزگار نکشت یاد کردی ز انوری به کرم باز بر پشت روزگار نبشت غرض او تویی و خدمت تو نه ملاقات چوب و صحبت خشت در سرایی که تو نخواهی بود در و دیوار او چه خوب و چه زشت به خدایی که کعبه خانهٔ اوست که بود کعبه بی‌توام چو کنشت میزبان اول آنگهی خانه روئیة الله نخست باز بهشت انوری : دیوان اشعار : مقطعات : شمارهٔ ۱۲۲ - مدح زین‌الدین عبدالله را گوید و حضور میزبان را خواهد گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/28453