دوستی در سمر کتابی داشت یک دو صفحه به پیش من برخواند که فلان شخص در فلان تاریخ به یکی بیت بدره‌ای بفشاند وان دگر پادشه به یک نکته عالمی را فراز تخت نشاند گفتم ای دوست نرهاتست این این سخن بر زبان نشاید راند آخر این قوم عادیان بودند که خود از نسلشان کسی بنماند انوری : دیوان اشعار : مقطعات : شمارهٔ ۲۱۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/28541