دل بر ما شدهست دلبر ما
گل ما بیحد است و شکر ما
ما همیشه میان گل شکریم
زان دل ما قویست در بر ما
زهره دارد حوادث طبعی
که بگردد به گرد لشکر ما؟
ما به پر میپریم سوی فلک
زان که عرشیست اصل جوهر ما
ساکنان فلک بخور کنند
از صفات خوش معنبر ما
همه نسرین و ارغوان و گل است
بر زمین شاهراه کشور ما
نه بخندد نه بشکفد عالم
بی نسیم دم منور ما
ذرههای هوا پذیرد روح
از دم عشق روح پرور ما
گوشها گشتهاند محرم غیب
از زبان و دل سخن ور ما
شمس تبریز ابرسوز شده ست
سایهاش کم مباد از سر ما
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۴۹
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/2873