از دفتر عمر ما، یکتا ورقی مانده‌ست کز غیرت لطف آن، جان در قلقی مانده‌ست بنوشته بر آن دفتر، حرفی ز شکر خوشتر از خجلت آن حرفش، مه در عرقی مانده‌ست عمر ابدی تابان اندر ورق بستان نی خوف ز تحویلی، نی جای دقی مانده‌ست نامش ورقی بوده، ملک ابد اندر وی اسرار همه پاکان آن جا شفقی مانده‌ست پیچیده ورق بر وی، نوری ز خداوندی شمس الحق تبریزی، روشن حدقی مانده‌ست مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۲۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2951