اندر این جمع شررها ز کجاست؟ دود سودای هنرها ز کجاست؟ من سر رشتهٔ خود گم کردم کین مخالف شده سرها ز کجاست؟ گر نه دل‌های شما مختلفند در من از جنگ اثرها ز کجاست؟ گر چو زنجیر به هم پیوستیم این فروبستن درها ز کجاست؟ گر نه صد مرغ مخالف این جاست جنگ و برکندن پرها ز کجاست؟ ساقیا باده به پیش آر که می خود بگوید که دگرها ز کجاست؟ تو اگر جرعه نریزی بر خاک خاک را از تو خبرها ز کجاست؟ مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۴۳۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3057