صوفیان آمدند از چپ و راست در به در کو به کو که باده کجاست؟ در صوفی دل است و کویش جان بادهٔ صوفیان ز خم خداست سر خم را گشاد ساقی و گفت الصلا هر کسی که عاشق ماست این چنین باده و چنین مستی در همه مذهبی حلال و رواست توبه بشکن که در چنین مجلس از خطا توبه صد هزار خطاست چون شکستی تو زاهدان را نیز الصلا زن که روز روز صلاست مردمت گر ز چشم خویش انداخت مردم چشم عاشقانت جاست گر برفت آب روی کمتر غم جای عاشق برون آب و هواست آشنایان اگر ز ما گشتند غرقه را آشنا در آن دریاست مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۴۹۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3121