آن کیست آن آن کیست آن کو سینه را غمگین کند چون پیش او زاری کنی تلخ تو را شیرین کند اول نماید مار کر آخر بود گنج گهر شیرین شهی کین تلخ را در دم نکوآیین کند دیوی بود حورش کند ماتم بود سورش کند وان کور مادرزاد را دانا و عالم بین کند تاریک را روشن کند وان خار را گلشن کند خار از کفت بیرون کشد وز گل تو را بالین کند بهر خلیل خویشتن آتش دهد افروختن وان آتش نمرود را اشکوفه و نسرین کند روشن کن استارگان چاره گر بیچارگان بر بنده او احسان کند هم بنده را تحسین کند جمله گناه مجرمان چون برگ دی ریزان کند در گوش بدگویان خود عذر گنه تلقین کند گوید بگو یا ذالوفا اغفر لذنب قد هفا چون بنده آید در دعا او در نهان آمین کند آمین او آن است کو اندر دعا ذوقش دهد او را برون و اندرون شیرین و خوش چون تین کند ذوق است کندر نیک و بد در دست و پا قوت دهد کین ذوق زور رستمان جفت تن مسکین کند با ذوق مسکین رستمی بی‌ذوق رستم پرغمی گر ذوق نبود یار جان جان را چه با تمکین کند؟ دل را فرستادم به گه کو تیز داند رفت ره تا سوی تبریز وفا اوصاف شمس الدین کند مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۲۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3152