پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات می‌رسد آب سیاه درمرو کاب حیات می‌رسد نوبت عشق مشتری بر سر چرخ می‌زند بهر روان عاشقان صد صلوات می‌رسد جمله چو شهد و شیر شو وز خود خود فقیر شو زان که ز شه فقیر را عشر و زکات می‌رسد رحمت اوست کاب و گل طالب دل همی‌شود جذبهٔ اوست کز بشر صوم و صلات می‌رسد در ظلمات ابتلا صبر کن و مکن ابا کاب حیات خضر را در ظلمات می‌رسد مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۵۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3174