این رخ رنگ رنگ من هر نفسی چه می‌شود؟ بی‌هوسی مکن ببین کز هوسی چه می‌شود؟ دزد دلم به هر شبی در هوس شکرلبی در سر کوی شب روان از عسسی چه می‌شود؟ هیچ دلی نشان دهد هیچ کسی گمان برد؟ کین دل من ز آتش عشق کسی چه می‌شود؟ آن شکر چو برف او وان عسل شگرف او از سر لطف و نازکی از مگسی چه می‌شود؟ عشق تو صاف و ساده‌یی بحر صفت گشاده‌یی چون که در آن همی‌فتد خار و خسی چه می‌شود؟ از تبریز شمس دین دست دراز می‌کند سوی دل و دل من از دست رسی چه می‌شود؟ مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۵۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3178