آن را که درون دل عشق و طلبی باشد چون دل نگشاید در آن را سببی باشد رو بر در دل بنشین کان دلبر پنهانی وقت سحری آید یا نیم شبی باشد جانی که جدا گردد جویای خدا گردد او نادره‌یی باشد او بوالعجبی باشد آن دیده کزین ایوان ایوان دگر بیند صاحب نظری باشد شیرین لقبی باشد آن کس که چنین باشد با روح قرین باشد در ساعت جان دادن او را طربی باشد پایش چو به سنگ آید دریش به چنگ آید جانش چو به لب آید با قندلبی باشد چون تاج ملوکانش در چشم نمی‌آید او بی‌پدر و مادر عالی نسبی باشد خاموش کن و هر جا اسرار مکن پیدا در جمع سبک روحان هم بولهبی باشد مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۹۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3219