جامم بشکست ای جان پهلوش خلل دارد در جمع چنین مستان جامی چه محل دارد؟ گر بشکند این جامم من غصه نیاشامم جامی دگر آن ساقی در زیر بغل دارد جام است تن خاکی جان است می پاکی جامی دگرم بخشد کین جام علل دارد ساقی وفاداری کز مهر کله دارد ساقی که قبای او از حلم تگل دارد شادی و فرح بخشد دل را که دژم باشد تیزی نظر بخشد گر چشم سبل دارد عقلی که برین روزن شد حارس این خانه خاک در او گردد گر علم و عمل دارد شهمات کجا گردد آن کو رخ شه بیند؟ کی تلخ شود آن کو دریای عسل دارد؟ از آب حیات او آن کس که کشد گردن در عین حیات خود صد مرگ و اجل دارد خورشید به هر برجی مسعود و بهی باشد اما کر و فر خود در برج حمل دارد جز صورت عشق حق هر چیز که من دیدم نیمیش دروغ آمد نیمیش دغل دارد چندان لقبش گفتم از کامل و از ناقص از غایت بی‌مثلی صد گونه مثل دارد مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶۰۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3224