دل با دل دوست در حنین باشد گویای خموش هم چنین باشد گویم سخن و زبان نجنبانم چون گوش حسود در کمین باشد دانم که زبان و گوش غمازند با دل گویم که دل امین باشد صد شعلهٔ آتش است در دیده از نکتهٔ دل که آتشین باشد خود طرفه‌تر این که در دل آتش چندین گل و سرو و یاسمین باشد زان آتش باغ سبزتر گردد تا آتش و آب هم نشین باشد ای روح مقیم مرغزاری شو کان جا دل و عقل دانه چین باشد آن سوی که کفر و دین نمی‌گنجد کی ما و من فلان دین باشد؟ مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶۸۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3309