ساقی زان می که میچریدند
بفزای که یارکان رسیدند
مهمان بفزود می بیفزا
زان خنب که اولیا چشیدند
زان می که زبوش جمله ابدال
در خلق پدید و ناپدیدند
ای ساقی خوب شکرلله
کان روی نکوت را بدیدند
ای آتش رخت سوز عشاق
در عشق تو رختها کشیدند
ای پرده فروکشیده بنگر
کز عشق چه پردهها دریدند
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۱۳
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/3337